ناتالی و رامونا | 1393/2/31 ساعت 9:56 |
نوشته ها بهانه است فقط مینویسیم که یادآوی کنیم به یادتیم!!! | |
مهسا | 1393/1/30 ساعت 17:28 |
به گوشت میرسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چجوری گریه میکردم که از تو دست بردارم
نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمیخواستم بفهمی تو که من طاقت نمیارم
دلم واسه خودم میسوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو میمونی ومن میرم
سرم را گرم میکردم شاید یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب میدیدم
مرسی مهسا جان میذارم رو وب
|
|
شیرین. | 1393/1/28 ساعت 20:28 |
سلام مصطفی.مرسی که اومدی به وبم و برام پیام گذاشتی.گفتی لینکت کنم؟اما من تازه وب باز کردم و چیز زیادی دربارش نمیدونم.اگه بهم بگی چجوری ازت ممنون میشم عزیزم.بازم مرسی | |
shirin76angel.avablog.ir |